مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر و کویش پر و بالی بزنم
او مردی بود که هزاران سفره گشود؛ هزاران چراغ برافروخت، بی آنکه لحظه ای از خود بگوید.
مردی که تلاشش، خانهها را استوار و راهها را هموار میساخت.
او که مهربانی را گسترده میخواست و انسانیت را ستایش میکرد.
روزهای دلتنگی مان را با برکت حضور معنوی او سپری می کنیم.
نسیم پر مهرش بر قلب های عاشقمان ماندگار...
مسیری نو که از خانهای ساده آغاز شد؛ نه سرمایهای چشمگیر در کار بود، نه حمایتی ویژه! تنها دلِ قرصِ مردی از ...
متن خبرآغاز هر راه بزرگی با گامهای کوچک در دل روزهای سخت شروع میشود. گاهی داستانهای بزرگ در دل یک کوچهسار ...
متن خبربه تو دارد امید ایرانزمین عزیزانم سلام؛ شما ادامه دهنده رویاهای بزرگ ما هستید؛ نسلی که قرار نیست آرام بگیرد، چون زندهتر ...
متن خبر